گاهی وقتها خودم را هم فراموش می کنم . گوشه ای می نشینم . آرام . بدون هیاهو . غرق در افکاری می شوم که هیچگاه تجربه شان نکرده ام . مردم اینها را رویا می پندارند . اما تو که میدانی من در خودم با تو زندگی کرده ام . من حرفها با تو گفته ام . روزها و سال ها با تو سپری کرده ام.
علیرغم خستگی و بی حوصلگی زیاد، منتظر مسافر کوچولوم هستم. قراره بزودی بیاد. قراره بیاد و امیدمو بهم برگردونه. منتظرتم. زود بیا. با برف زمستون بیا
ام ,تو ,بیاد ,قراره ,کرده ,زمستون ,با تو ,کرده ام ,خستگی و ,علیرغم خستگی , علیرغم
درباره این سایت